ღ♥ღ تنهایی ღ♥ღ


چقدر سخته
دستاى کسى رو که دوسش دارى
تو دستاى یکى دیگه ببینى و نتونى چیزى بگى
جز اینکه آهاى غریبه…مواظب عشقم باش

.

.

.

می ترسم از روزى که
دور از هم
در آغوش دو غریبه
بى قرار هم باشیم



 

نویسنده: saeed ׀ تاریخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اینایی که با هندزفرى
تو گوش میرن بخوابن
اینا رویایی براشون
نمونده که
قبل از خواب بهش فکر کنن
اینا…تنهان

مواظبشون باشین

                 

نویسنده: saeed ׀ تاریخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

                             

نه از افسانه می ترسم نه از شیطان
نه از کفر و نه از ایمان
نه از آتش نه از حرمان
نه از فردا نه از مردن
نه از پیمانه می خوردن
خدا را می شناسم از شما بهتر
شما را از خدا بهتر
خدا از هرچه پندارم جدا باشد
خدا هرگز نمی خواهد خدا باشد
نمی خواهد خدا بازیچه ی دست شما باشد
که او هرگز نمی خواهد چنین آیینه ای وحشت نما باشد
هراس از وی ندارم من
هراسی را از این اندیشه ام در پی ندارم من
خدایا بیم از آن دارم
مبادا رهگذاری را بیازارم
نه جنگی با کسی دارم
نه کس با من
بگو موسی بگو موسی
پریشان تر تویی یا من

 

نویسنده: saeed ׀ تاریخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ما چقدر فقیر هستیم

 

 

روزی یک مرد ثروتمند ، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند. آنها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند .
در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: «نظرت در مورد مسافرت مان چه بود؟»
پسر پاسخ داد: عالی بود پدر
پدر پرسید: « آیا به زندگی آنها توجه کردی؟»
پسر پاسخ داد: فکر می کنم
پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: «فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا. ما در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم و آنها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست »
در پایان حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. پسر اضافه کرد « متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعأ چقدر فقیر هستیم
»

 

 

نویسنده: saeed ׀ تاریخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

                          

نویسنده: saeed ׀ تاریخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 ... 108 109 110 111 112 ... 118 صفحه بعد

درباره وبلاگ

در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تو را میبوسند طناب دار تو را میبافند مردمی که صادقانه دروغ میگویند و خالصانه به تو خیانت می کنند ! در این شهر هر چه تنها تر باشی پیروزتری!!


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , agasaeed.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM